سرما و مسئله گاز، چه بايد کرد؟
گفتگو با نسرين رمضانعلى

یک دنیای بهتر: برف و سرما به یک مساله بحرانی در جامعه تبدیل شده است. ابعاد این فاجعه چیست؟ چه صدماتی تاکنون این مساله به مردم زده است؟
نسرين رمضانعلى: در ایران تحت حاکمیت یک مشت جانی و وحشى، تنها چیزی که به بحران برای  این دولت تبدیل نمی شود تامين هزينه ماشين سرکوب مردم است. با فرارسیدن فصل سرما مردم با معضلات زیادی روبرو شدند. از ناامنى جاده ها و مسدود شدن و آوارگى در سرما و تلفات جانى تا کمبود مواد سوختی و قطع گاز در شهرهاى مختلف ایران. کماکان برف و سرما دارد قربانی می گیرد. هر روز رسانه های خبری گزارشاتی جديدى مبنی بر مرگ شهروندان در مراکز و استانهای مختلف را میدهند. تاکنون بیش از 200 نفر در سراسر ایران بر اثر سرما و مسموميت جان سپرند و تعداد زیادی به بیمارستان منتقل شدند. باید به اينها ميزان مرگ در جاده ها را براثر تصافات و وشعيت وخيم جاده هاى کشور اضافه کرد. اما باید به این مسئله نیز اشاره کرده مه هنوز رژیم جرات نکرده است آمار مرگ کارتون خوابها را اعلام کند. فقط در گوشه و کنار اخبار آمده است در اين سرما برای کارتون خوابها هیچ اقدامی صورت نگرفته است. کسى از تعداد کسانى که در این سرما گاها تا 30 درجه زیر صفر در گوشه پارکها و پلها جان سپرند سخنى نميگويد. همينطور آمار تلفات انسانى در شهر و روستاهای مرزی هنوز اعلام نشده است. کمبود و قطع گاز در اين سرماى شديد یک فاجعه بزرگ ايجاد کرده که بخش کوچکى از آن تاکنون منتشر شده است. مردم در شهرهاى مختلف  اعتراض کردند. در شهرهای مثل قائم شهر، ساری، ارومیه، بیرجند این اعتراضات ابعادی وسیعتر به خود گرفته و مردم ناراضی مسبب اصلی را حکومت دانسته و در مواردى به مراکز دولتى مثل فرمانداری حمله کرده اند. مسئله به اینجا خاتمه پیدا نمی کند. نفت و نان در بازار سياه و با قيمت سرسام آور فروخته ميشود. وضعيتى که اينها درست کرده اند نفرت آور است.
در اين اوضاع مردم که از سر ناچاری برای تامین گرما از زغال استفاده می کنند. زغال نیز کمیاب شده است و در استان کردستان و مناطق مرزی طبق گفته های مردم زغال به 2 الی 3 برابر قیمت فروخته می شود. مایحتاج مردم چندین برابر گران شده است. مثل نان. کسی نیست که از صفهای طویل نانوائی صحبت نکند. گرانی آرد و نان و سایر مایحتاج زندگی بجاى خود، همه کمیاب یا نایاب شده است! شغل مردم شده دربدرى و در صف رفتن و تهيه کمى نان و زغال و نفت و اعصاب خردى با پرداخت هزينه زيالا. بیمارستانها که باید در اين شرايط امکانات ويژه تر داشته باشند، در شرايط بحرانی قرار دارند و کارشان مختل شده است. داروهائی گیاهی و طبیعی برای جلوگیری از سرماخودرگی و غیره باید با چند برابر قیمت خریداری شود. داروهای  دیگر در این اوضاع در بازار سیاه هم پیدا نمی شود! این وضعيتی است که امروز مردم در ایران با آن روبرو هستند. البته شاید لازم باشد این را نیز متذکر شویم که حضرات حکومتى و سرمايه داران از آخرین فناوری و دستاورد بشریت در قرن 21 برای خود استفاده می کنند و در کمال آرامش و گرما و شکم سيرى دارند مردم را به "آرامش" دعوت می کنند و به مردم به جان آمده وعده سرخرمن میدهند.
یک دنیای بهتر: مردم در مقابل این وضعیت تسلیم اراجیف دولت و مدافعان دولت نشدند. اعتراض کردند. مردم قائمشهر و ساری در راس این اعتراضات قرار داشتند؟ ویژگیهای این اعتراضات چه بود؟ زمینه های گسترش این اعتراضات چیست؟ وضعیت در شهرهای مختلف چگونه است؟
نسرین رمضانعلی: این شهرها جز اولین مناطقی بود که گاز آنها قطع شد. شدت سرما و پاسخگو نبودن دولت در مقابل مشکلات جدی که ايجاد شده بود، فورا به اعتراض شکل داد. وضعيت اينگونه است که مردم گاز ندارند، سرما تا مغز استخوانشان رسوخ کرده، برای یک لقمه نان باید در صفهای طویل منتظر باشند، آنجا هم که به محل کار می روند مجبور در سرما کار کنند، و هیچ کدام از وضعیت مسکنی درست حسابی برخوردار نیستند. در اين وضعيت راهی بجز اعتراض براى مردم باقى نميماند.  تا انجا که اخبار بازتاب مطبوعاتی داشته است، بخش بزرگی از مردم معترض را زنان تشکیل داده اند. اعتراضات در سایر شهرها نیز بوده است. یک بخش از این اعتراضات منعکس نشده است. برای مثال در اورمیه اعتراضات شدیدی در جریان بوده و هنوز ادامه دارد. دستگاه سرکوب و سانسور رژیم از بازتاب اخبار بشدت جلوگیری می کند. کما اینکه دیشب در اخبار تلویزیون رسمی اعلام شده است مشکلات گاز در بسیاری از مناطق حل شده است و مسئولین سریعا پاسخ داده اند. و بلاخره خود همین مسئله سانسور دست مردم را تا حدودی از هم بریده است. رژیم برای ساکت کردن مردم و بدست گرفتن فضای اعتراضی با دادن حکم شلاق و جریمه نقدی و زندان به چند نفر از مسئولین سعی کرده است بگویید که بلاخره مشکل گرفتن رشوه چند میلیاردی اینها بوده که امروز مردم در ایران با مشکل گاز روبرو است. در صورتی که مشتی جنایتکار و دزد زندگی را به جهنمی براى مردم تبدیل کردند. تنها با سرنگونی این رژیم است که مردم می توانند نفس راحتی بکشند. اما برگردیم به موضوع بازتاب اخبار مبارزات مردم:
بنظر ميرسد بازتاب اخبار از جانب رسانه هائى که در خارج از کشور هستند توانسته نقش موثری داشته باشد. در همین یکی دو روز خبر قطع دهها شبکه ماهواری در راس مطبوعات ایران قرار گرفته است. بنابراین باید مردم در ابتدا تلاش کنند بیشترین شبکه های خبر رسانی را ایجاد کنند. فعالین در عرصه های مختلف تلاش کنند که این اخبار وسیعا پخش شود و در عین حال مردم از هر اهرمی و هر تریبونی که ممکن است تلاش کنند اخبار مبارزات خود را منعکس کنند و این اخبار  بازتاب گسترده ای داشته باشد. مردم ارومیه و بیرجند و ساری و قائم شهر و تهران و سایر شهرها، بايد بتوانند مبارزات  خود را به هم گره بزنند. بازتاب اخبار بنظر من در چنین شرایطی نقش خوبى در هماهنگ کردن و سراسرى کردن اعتراضات سراسری ميتواند ايفا کند. وقتی مردم باخبر باشند در قائیم شهر و اورمیه و ساری چه خبر است، در سایر استانها نیز در حمایت از آنها و همچنین وضعیتی که خود نیز با آن دست به گریبان هستند اعتراضات خود را سازمان خواهند داد. وقتی مردم از کمترین امکانات گرمائی برخوردار نیستند چطور است اطلاعات و سپاه و ارتش و استانداری و فرمانداری و این ماشینهای سرکوبگر از همه امکانات برخوردار هستند؟ هر جا که اعتراضی بوده است آقایان از ترس مردم به لانه های خود خزیدند و به جان هم افتاده اند. مردم بايد با قاطعيت حقشان را این مزدوران بگیرند. مردم باید اعلام کنند در مقابل این بی مسئولیتی در برابر مردم نمی توانند هزیان بگویند و مردم را به "آرامش" دعوت کنند. باید انواع نهادهاى همبستگى را در شهرها و محلات ايجاد کرد. براى سازماندهى اعتراض و کمک به مردم دخالت کرد. بايد تلاش کرد اعتراضات خودجوش ناشی از اين وضعيت را به حرکتى آگاهانه براى عقب راندن رژيم و تامين فورى مايحتاج مردم تبديل کرد.  
یک دنیای بهتر: وضعیت اعتراضی برای آزادی دانشجویان دستگیر شده در جامعه چیست؟ چه جنب و جوشی در این زمینه در جریان است؟ چه کارهایی را میتوان سازمان داد؟ تاکیدات شما چیست؟
نسرین رمضانعلی: بیش از 45 روز از بازداشت فعالین دانشجوئی میگذرد. هنوز هیچ کدام از وکلائی که فعالین دانشجوئی دارند به پرونده های تشکیل شده برای این فعالین دسترسی ندارند. اخبار حاکی از این است که بشدت تحت شکنجه قرار گرفتند. ما شاهد تلاشهائى برای آزادی فعالین دانشجوئی هستیم. از یک طرف خانواده های دستگیر شده ها هر روز در مقابل یکی از ساختمانهای دولتی تجمع داشتند. نامه هائی خطاب به سازمانهای جهانی نوشتند و فراخوانهائی برای جلب حمایت از عزیزانشان دادند. اين اقدامات تاکنون توانسته است فعاليتها را حول خواست آزادی زندانیان سیاسی و فعالین دانشجوئی متمرکز کند و نيروهاى مختلفى را جمع کند. اخبار در خارج نيز مرتبا منعکس ميشود و تلاشهاى متعددى در گوشه هاى مختلف در جريان است. بايد براى گسترش و بميدان کشيدن ايرانيان در خارج کشور تلاش کنيم. فشار جدى خارج روى گسترش حرکت در داخل  تاثير ميگذارد. در روزهای گذشته به یمن همین اعتراضات، پس از 45 روز از بازداشت فعالین دانشجوئی، خانواده ها توانستند که با عزیزانشان ملاقات کنند. يادآورى کنم که خانواده ها توسط اطلاعات و سپاه تهدید شده بودند که نبايد فراخوان تجمع دهند و هر تجمعی از طرف خانواده ها را "غیر قانونی" اعلام کردند. خانواده ها را تهدید کردند که اگر مصاحبه بکنید وضعیت پرونده فرزندان شما بدتر خواهد شد. رژيم برای زهر چشم گرفتن از خانواده ها به دستگیری مادر هانی خاندار و مادر یاسر گلی از فعالین دانشجوئی، که در زندان اطلاعات سنندج است، دست زد. میخواهد بگوید سرکوب می کنم و آب از آب تکان نمی خورد. بدنبال اولین فراخوان خانواده ها برای تجمع، کیا سالار به دست و پا افتاد و اعلام کرد ملاقات با فرزندانتان را ترتیب خواهیم داد. این نیز برای بار اول فقط یک وعده بود. اما وقتی با جدیت خانواده ها و مردم روبر شدند، خوشبخانه خانواده در روز 13 ژانویه توانستند با عزیزانشان ملاقات کنند.
آنچه که معلوم است اينست که در این مدت دانشجويان مورد شکنجه قرار گرفته اند. فعالین دانشجوئی در سلولهای انفرای هستند و بازجوئی های طولانی مدت را پشت سرگذاشتند. در حالی که مسئولین قضائی وعده آزادی 11 نفر از فعالین دانشجوئی را دادند، ولی ما شاهد دستگیری بیش از 12 نفر دیگر از فعالین دانشجوئی در همين روزهاى اخير هستیم . این آمار هنوز دقیق نیست احتمال می رود تعداد دستگيريها بیشتر باشد. همچنین در شهرهای دیگر نیز تعدادی از فعالین دانشجوئی دستگیر شدند که اسامی آنها تاکنون بخاطر تهدید خانواده ها توسط اطلاعات اعلام نشده است.
در دانشگاهها اعتراض ادامه دارد. از خواستهای به اصلاح صنفی بگیر تا اساسا خواست آزادی فعالین دانشجوئی و از جمله خواست لغو کمیته انظباتی، حراست دانشگاه، بسیج دانشجوئی، و ...خواست دانشجویان بوده است. این ارگانهای سرکوب که دانشگاه را پادگان کردند، تلاش کردند بعد دستگيريها با احضارها و اخراجها و تعلیقها فضا را آرام کنند. اما موفق نشدند. مبارزات به شکل سازمانيافته ترى پيش ميرود و اقدامات سرکوبگرانه این ارگانها تاکنون تاثير نداشته است. توجه شما را به اين نکته جلب کنم که بیش از دو سال است که هر روز دانشگاه 16 آذر و 13 آذر بوده است.
اما شاهد نقاط ضعفى نیز هستیم که باید بتوانیم در اين شرایط خطير با احساس مسئولیت بیشتری به آن برخورد کنیم. اول، باید تلاش کنیم فضائى که رژيم ايجاد کرده و مسئله تهديدها را بشکنيم. مثلا تعداد هرچه بیشتری از خانواده هاى زندانيان و دانشجويان زندانى در بازتاب اقدامات و مبارزاتشان فعال شوند. خانواده هاى ديگر را مجاب به پيوستن کنيم. از تریبونهای که می توانیم استفاده کنیم و صدای خود را به کل جامعه برسانیم. خیلی مهم است نه تنها خانواده های دستگیر شده ها بلکه سایر خانواده های دانشجویان نیز در حمایت از فعالین دستگیر شده از تریبونهاى موجود بنفع دانشجويان زندانى استفاده کنند. تشکلهائی که در حمایت از مبارزات دانشجويان و مردم فعالیت دارند، برای خبر رسانی از هر رسانه ای استفاده کنند. دوم، در همين مورد و اينکه چگونه بايد اين تلاشها را پيش برد، ميان دانشجویان بحث وجود دارد و اختلافاتی هست. اطلاعیه شماره 20 کمیته تلاش يک مورد است. در شرایطی که رژیم هار اسلامی به جان جامعه و دانشجويان افتاده است، تنها يک مبارزه متشکل و متحد و یک دل ميتواند رژیم را به عقب نشینی وادار کند. بنظر من امروز هر جمع و گروه و سازمان و حزبی که بخواهد مبارزات مردم را تقویت کند و راه پیشروی را هموار کند، باید سکتاریسم را کنار بگذارد. خطاب من با کسانی است که سعی در ایجاد شکاف دارند. امروز باید کمیته تلاش، کمیته پی جویی، آوای دانشگاه، جوانان آزادیخواه و برابری طلب،  و درعین حال دهها کمپین که برای آزادی فعالین دانشجوئی و کارگری و زنان در جریان است، برای آزادی زندانیان سیاسی متحد و متشکل ظاهر شوند. این رمز پیروزی ماست. درغير اينصورت مقدار زيادى انرژى هدر ميرود. *

دیگر مصاحبه ها و میزگردهای انجام شده